باشگاه فرهنگی ورزشی صنعت‌مس‌کرمان
Sanat Mes Kerman F.C.
تاریخ روز
شنبه 15 اردیبهشت ماه 1403 ساعت 10:45:09
نوع قلم :‌   اندازه‌ی قلم :‌

تا وقتی از سوراخ کردن این کشتی خشنودید مقصد ترکستان است

جمعه 26 آبان ماه 1396 ساعت 03:19

1_ اکنون جنگ داخلی با دشمن داخلی و همواره در این نهضت جنگ در وهله خارجی و دشمنان خارجی، غالبا به پیروزی منجر می شه و در وهله داخلی و با دشمنان داخلی، شکست می خوره....

2_سال هاست که برای ما نمی شود که نمی شود...سال هاست که سهم ما از غرور و افتخار پیروزی فقط اشک و آه شکست و حسرت باقی مانده است... سال هاست که رمز شکست ما یک جمله شده است...جنگ داخلی...

3_ کلید واژه یک جمله تکراری است... از مرکز خبر می رسد که مس نباید به لیگ برتر برود... اما از داخل پای مس شش قفله بسته شده به بند کار زمین گذاشتن هایی، که حاصل همین نبردهای داخلی است... کسی برای پیروزی به ما بفرما نمی زند و در مقابل ما از درون مرزهایمان برای تقدیم شکست به دیگران تمام قد بفرما می زنیم....

4_ بی خیال همه سال های قبل که داستان جنگ های داخلی اش مثنوی هفتاد من می طلبد... شاید روزگاری در یک کتاب ده جلدی همه این جنگ های داخلی منجر به شکست تعریف و افسوس خورده شود... حکایت ما داستانی است دراین فصل که هنوز به صحفه آخر و افسوس های همیشگی اش نرسیده... به این امید که پایان این فصل با نوشتاری دیگر درست در همین روزها متفاوت شود.

5_ همه در کشتی نشسته اند... سود و هدف همه در ظاهر یکی است... رسیدن به مقصد... جایی که پرچم لیگ برتر دارد... جایی که فعلا برای ما آرزو شده است... همه می خواهند برای رسیدن به این مقصد پارو بزنند... پارو زن هایی درخط مقدم ونزدیک تر به موج های وحشتناک و پارو زن هایی دورتر که نقششان برای رسیدن به مقصد کمتر از دیگران نیست...

6_ چه بخواهیم چه نخواهیم کشتی به آب می افتد انواع اقسام بلاها از طوفان بادران گرفته تا ملوانان کشتی انزلی و نساجی های آتش گرفته که به کشتی ما انداخته می شود و اکسینی که اکسیژن ما را می خواهد و ...همگی برای غرق کردن ما به اندازه کافی توانشان را می گذارند... اما غرق کشتی از جایی آغاز می شود که افراد درونش زیر پای خود را سوراخ می کنند...

7_ از آن ها سوال می شود چرا این سوراخ؟! می گویند چرا ردای کاپیتانی دیگر بر تن ما نیست؟! دیگری می گوید چرا سکاندار کشتی من نباشم تا مسیر خودم را طی کنم؟! از اخر کشتی کسی صدا میزند دیگ بخار این کشتی برای ما به اندازه نمی جوشد پس همان بهتر این سوراخ درونش بجوشد! و دیگری در حالی که نان پخته شده در این کشتی را می خورد می گوید آن را سوراخ می کنم شاید زیر این سوراخ یک نان اضافه تر باشد....

8_ کشتی به همین راحتی غرق می شود و فقط هزاران هزار لیتر اشکی باقی می ماند از آن هایی که عاشقانه در این کشتی پارو زدند...پارویی روی سکوهایی که لخت از صندلی بود... زیر آفتابی که اعمال شاقه آن ها محسوب می شد... در سرمایی که استخوان های خود را برای گرمایشان سوزاندند...همه از راه رسیدن به جزیره لیگ برتر غرق شدند به خاطر همان سوراخ هایی که یکایک در آن کشتی بزرگ حفر شد و هیچکس نفهمید که تک تک آن سوراخ ها بود که به نفع سایر قایق ها، از درون قایق خودمان را غرق کرد.

9_ ترکستان یعنی هرجا غیر از مقصد...یعنی اینکه برای رسیدن خودمان به هدف مسیر حرکت را کج کنیم و برای قبر پدر مقصد همگانی خود فاتحه ای نثار کنیم... یعنی اینکه خودمان را مالک تمام قد کشتی در همه احوال و زمانه بدانیم بی آنکه فکر کنیم نیاز است گاهی ته قایق بنشینیم و فکر کنیم که بدون انحراف ما شاید این قایق از گل آلودی که برای گرفتن ماهی خود ایجاد کردیم خارج شود...

10_ تا وقتی که باشند افرادی درون این کشتی که با هر سوراخ شدنش بشکن را بالا بی اندازند و عمیقا از زدن یک پاوری صحیح برای رسیدن به مقصدش ناراحت شوند و به جای زدن پارو، کندن سوراخ را ترجیح دهند....مقصد ما متاسفانه ترکستان است... یا باید از ان کشتی پیاده شوند و یا اینکه اگر امیدی به خیرشان نیست حداقل شر نرسانند...

11_ و این کشتی به عدد فوتبالی خود رسید... حالا فرض کنیم که همه این سوراخ ها شما را به سکان کشتی رساند.... آیا این تفکر سوراخ شده می تواند این کشتی را به سر مقصد منزل برساند؟! مگر اینکه خدا رحم کند که قاتل بخواهد با دم مسیحایی مقتول خود را زنده کند...

لینک خبر‌ :: http://www.mes-fc.ir/news/?Id=2363